دعای ِ مادر
5ساله که بودم یادته؟
هروقت کسی اذیتم میکرد میومدم پیش تو شکایت...
تو بغلم میکردی..موهامو نوازش میکردی...لبخند میزدی...و میگفتی:
دختر ِ خوب ِ من ک اینجوری اشک نمیریزه...
غصه نمیخوره...مگه میشه خدا دعای ِ یه مادر در حق ِ دخترشو اجابت نکنه؟
و بعدش زیر لب یه دعائی میکردی و من هیش موقع نفهمیدم چه دعائی برام میکنی ک بعدش
اشکت جاری میشه...
ولی بعد از اون اینقد من آروم میشدم ک انگار خدا همون موقع دعاتو در حقم مستجاب کرده...
هنوزم من همون دختربچه پنج ساله هسم...که فقط بودن کنار ِ تو آرومم میکنه...
هنوزم باید بیام بشینم کنار تو بغض کنم و اشک بریزم...و گله کنم از ناملایمات ِ روزگار..
هنوزم تو باید برای ِ آرامش ِ دخترت دعا کنی...
راستی مادر ِ خوب ِ من؟
نکنه این روزا یادت رفته برام دعا کنی که اینطوری مضطر و سرگردون شدم؟
*****
مضطرنوشت:**مــــــــــــــــــادر...همیشه دعاش مستجابه...
اگه گرهی هست تو کارتون بگید مادرتون سر ِ سجاده دعا کنه براتون...
**دلم تنگه برا مادرم...
**شهدا العفـــــــــــــــــــو...